شعری از ساره سکوت (موها)
از هنوز ایستاده در ارتفاعم در دهان بی دندان پنجره دندانهای پیر کتاب را که می کنم به باد می اندازم در ارتفاع همیشه به اندازه ی کافی باد...
شعری از مهرسا مرجانی
ايستاده بود خاموش كنار قطاري كه فرياد كشان به مقصد ها ميرفت و به تنهايي خود كهكشاني در بر داشت گويي كه تمامي جاده ها در آخر به او مي رسيد...