top of page

شعری از ساره سکوت

میعان

مگر همین نیست که حرفهای تو روی گونه ی من مایع می شوند؟

در این میان

مگر دستهای مرطوب تو نیستند که روی پوست من راه می روند

محبوب من

اندوه هایم مایعند که از ظرف ریخته اند بیرون

وگرنه

حرفهای تو ظرفی را پر نمی کنند

از بیقراری

پر ام

که کلمات زیر دستم پاره می شوند

_خیس_

_انگشت بریده ایی که می کشم بر کاغذ _خودکار

"باز بیقراری تو گنجیشگک؟ بیا دراز بکش تو تن من"

خیس

انگشتهای بی قرارت را که بکشی روی پَرم

خیس

که می تواند باشد

...،تیغ که بکشد روی پوست

"انگشتاتو بشور عزیزم،ببخش به خاطر خون"

"خون گنجیشک آخه شستن داره مگه؟خونتو میخوام آخه عشق"

نگاه کن

هنوز

انگشتهای خونی ات خیسند

از لذت من

به انگشتهایت

نگاه کن معشوق

که خون چگونه روی دست و صورتت پاشیده

خون

.چطور روی گردن من لخته کرده است

ما حرفهایمان را نگفته بودیم

.و دستهای تو خونی تر از آنند که بشود فقط دست داد

نه؟

تو حرفهایت را نگفته بودی

ها کرده بودی روی گردن من

در یک روبوسی معمولی که ایستاده بودیم در مرکز چشم های دوپا و هزار دهن

_نشان به آن نشان که گردن من خونیست_

،تو حرفهایت را نگفته بودی

ریخته بودی در چشمهام

اما

انگشتهایت را نگاه کنی خونی اند

من حرفهایم را نمی توانستم گفته باشم

دهنم پر بود از خون

و خون که لخته می شود آدم شروع می کند به عق زدن

می‌ترسد

که حامله نیست

و چیزی از درونش دارد می افتد بیرونش

می ترسد نگفته از دنیا برود

انگشتهایت را نشان می دهد

انگشتهایت که منجیان من از تنهایی بودند

و مثل پریهای یک چشم

در جیبهایت

موهایت، موهایم

پنهان می شدند و می رقصیدند.

انگشتهایت

که تنهایی ام را وجب می کنند

تمام شب روی پوستم راه می روند

تیغ را بلند می کنند

که خط قرمز را بکشند روی رگ من تا تو را دو تکه کنند

:ما حرفهایمان را نگفته بودیم وگرنه باید می گفتم

آه عشق آه عشق چهره ام آبی ست ،پیدا نیست؟

مگر چند سال می شود خون داد و سرخ ماند؟

بالاخره یک روزی آبی می شدم

حالا

انگشتهایت هرچه خواب را بگردند رگم را پیدا نمی کنند

چرا که نقطه ی لذت را از دست داده ام

هر شب انگشتهایم را می کشم روی رگهایت

-و تیغ کوچک براق چشم تیله ایی من است که در تاریکی برق می زند-

در رابطه ایی که سر انگشتهای خونی توست

درست سر انگشتهایت

که تیغ را نگاه داشته

"خونتو میخوام آخه عشقم، خون گنجیشکیتو"

حالا،

بکش

یک خط قرمز است فقط

که از سر انگشتهای تو شروع می شود

و شر می کند روی روز

شر می کند روی شب

شر می کند روی من روی تخت

روی دستهایت

"مگه خون گنجیشکم آخه شستن داره؟"

:با صدای شاعر بشنوید

https://soundcloud.com/sareh-sokoot/h6336uyk1laj

شما می توانید کتاب شعر "چهارده معصومه" ساره سکوت را از طریق کتابفروشیهای پگاه وسرای بامداد در تورنتو و از طریق نشر گردون در برلین تهیه کنید

Featured Posts
Recent Posts
Archive
Search By Tags
No tags yet.
Follow Us
  • Facebook Basic Square
  • Twitter Basic Square
  • Google+ Basic Square
bottom of page